آقای رئیس

مجموعه گاه نگارها و یادداشت ها

آقای رئیس

مجموعه گاه نگارها و یادداشت ها



مرا در گستره دریا درپیچید

 زیر نور آفتاب گویی که پیکرم پاره ای از یک بادبان باشد

خون را به افشردن از پیکرم بیرون کنید

 زندگی ام را بر طناب دکل به سکوی بار انداز بگسترانید و خشک کنید .

خشک به میان آبها بیفکنید مرا

 با سنگی آویخته به گلویم

تا هرگز دوباره شناور نشوم .

من خون خود را به دریاها بخشیدم

آه ای کشتی ها در خون من پیش برانید!

 من به ژرفاها خفته ام آرام.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ثنا جمعه 1 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:13 ب.ظ http://yasy.blogsky.com

به به اول شدم
شعرت خیلی قشنگ بود و پر معنی
موفق و پیروز باشی
یاغ علی

پانی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.azizdordoone.persianblog.com

وا !!!!!!!!!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد