آقای رئیس

مجموعه گاه نگارها و یادداشت ها

آقای رئیس

مجموعه گاه نگارها و یادداشت ها

شاعره ای بهائی ....

 

من دیدم

از دیوار بلند خانه سرک کشیدم                          

خدا را دیدم که کوچه باغی می خواند

و با روسپیانش سوت زنان از کوچه ما میگذشت

کلاغی را دیدم که شعورش را بین درختان تقسیم میکرد


 

جوئی را دیدم گله میکرد از من و تو

عکس ماه را در آب دیدم

گله میکرد از تنهایی

معلمی را دیدم که با آب عشقبازی میکرد

تا اکسیژن آب را ثابت بکند

زنی را دیدم از لغزشهایش

آشپزخانه اش گرم میشد

و کودکش سایه اندوه را

در هوا نقاشی میکرد

و پرواز میداد نفسهای هوس انگیز مردان را

با بادبادکهایش

و من بر خود لرزیدم

و ضربه داس را پذیرفتم بر قلب گریان

وجوانه های شور زندگیم را چال کردم

وروی زمین ترک خورده دراز کشیدم

و خزنده های ریز را پناه دادم به آغوشم

و شب تابها را به گردنم آویختم

وفشار جو زمین را روی پستانهایم حس کردم

که لحظه های شفاف نوازش را از من می گرفت

و دوگانگی را به من پند میداد

و مرا به مرز هراس سوق میداد

و خطر را در آغوش کشیدم

عطش خواستن ترا به پرنده ام گفتم

و لحظه هایم را به سویت پرواز دادم

و عشق نارس خود را زیر آفتاب گذاشتم

تا آفتابی بخورد

و چشمانم را سایبان نگاهت کردم

و گفتم من راز شبانه ام

و بی پروائی ام به سادگی همان

ظرفهای سفالی خانه همسایه است

و به زلالی اندیشه مردی

که به تنهایی شبانه سفر کرد

و به زیبایی ریشه گلی که در مرداب دلبری میکند

و آفتاب را به بسترش می طلبد

آری من زنی بی پروا هستم

که از پچ پچ آفتاب و ماه هم نمیترسم.

 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
شعرتون خیلی زیبا بود...شاید باید چند باری خوندش...

نگاه مست یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.kharabaty.blogfa.com

من خدایان را به اوراد کشانده ام
چند بار قبلا اومدم ولی وبت تعطیل شده بود
تمجیدی نمی کنم که همه حقایقی تلخ بودند که به قلم زیبایت به تصویر کشیده شده اند

نگاه مست یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 ب.ظ

حقایق همیشه تلخ نیستند ٬ تلخ ها هم بخشی از حقایق هستند
حقیقت های شیرینی هم هست مثل عشق ........
درسته که گریبان ما را بیشتر حقایق تلخ فرا گرفته است ولی بیاد داشته باش که :
عشق هرگز نمی میرد !

رازقی دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.atrerazeghi.blogsky.com

مرسی از لطفتون ... این شعر چقدر شبیه شعرهای فروغ بود ...

شوریده سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:07 ب.ظ http://faghat-khodam.blogsky.com

سلام

خیلی شعر زیبایی بود

و عشق نارس خود را زیر آفتاب گذاشتم

تا آفتابی بخورد

مخصوصا این قسمت.....برایم معنی جالبی داشت

با شعر سیب به روز شدم

منتظر حضور سیز شما هستم

موفق باشید.....با شعر سیب به روز شدم

منتظر حضور سیز شما هستم

موفق باشید.....شوریده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد