آه دریغ و آب چشم
نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گرنه عجل فرا رسد زین همه وارهانمش
قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
گرد در امید تو چند به سر دوانمش
گلوی قناری آواز فاخته
وقتی تو حرف میزدی لودویک بتهوون هم نمیتوانست به گرمی حنجره ات نتی بنویسد...
در حسرت یک نت بیتابم .
نتی بنویس شعری بخوان فقط و فقط برای من .
علو طبع
کمک به مردم غزه ..!!!!
این هم یک توفیق اجباری دیگه ...
البته این قبض موبایل من نیست از یکی از دوستان قدیمی است که سعادت پرداختش به گردن من بود .
Hitchhiking
Hitchhiking is a historically common practice worldwide, and hence there are very few places in the world where laws exist to restrict it. However, a minority of countries have laws that restrict hitchhiking at certain locations.[1] In the United States, for example, some local governments have laws to outlaw hitchhiking, with safety being the primary concern. In 1946 New Jersey arrested and imprisoned a hitchhiker leading to intervention by ACLU.[2] In Canada, several highways have restrictions on hitchhiking, particularly in British Columbia. In all countries in Europe it is legal to hitchhike, and in some places even encouraged, however it is illegal to hitchhike where pedestrians are banned, such as Motorways (United Kingdom) or the Autobahn (Germany)
By contrast, there are places where drivers are obliged to pick up hitchhikers. These places are found in the Netherlands, Switzerland but especially in Cuba where
government vehicles and lorry drivers, with an unoccupied seat, must pick up hitchhikers
تــز سقوط عشق
خط بطلانی به روی تمام واژه هایی باید کشید که بوی شقایق میدهد بوی عشق
باید ایستاده مرد و ایستاد در برابر قلبی که می لرزد وقتی زیبایی را ادراک میکند
وقتی کسی نیست واژگانی را معنی کند که خود معنای زندگی است
وقتی تولدها با تاریخ به فراموشی سپرده میشوند غبارکهنگی میگیرند
وقتی تولدها تبریک ندارند وقتی مردن انتهای زندگی است
متفکران به تز سقوط عشق می اندیشند...
قمار
عزیزم حالا که پای میز قمار نشستی باید بدونی پشت این میز کسی برنده میشه که چیزی برای باختن نداره ...!