و عشق در بوته آزمایش گذاشته شد و چه سوالات بی جوابی که ندیدم و یک ممتحن خوش قلب که نقش جلاد را برای من که سر در طناب اعدامش داشتم بازی میکرد و آماده بود تا به صندلی لرزانی که بیگناهی مرا بازبان چوبی اش جیر جیر میکرد لگد بزند و مرا که در وهم بیگناهیم حیران شده بودم معلق کند ... اما بیگناهیم را نمی توانستم به اثبات برسانم تا وقتی که چشمانش را دیدم . جواب چه آسان بود !
من حتی روزهای زوج هم آدم حساب نمیشدم ! اگر چه به طرز غریبی احساس انسان بودن میکردم اما مشکلات از اینجا شروع شد که احمدی نژاد بد لباس بود ! به همین سادگی, ۶ ماه زمان طولانی است و عشق اگر هم نمیرد او را میکشند و در شیک ترین رستوران پایتخت با کارد و چنگال نقره به روش ایتالیایی میخورندش ! اما مگر میشود شب گریه های دختری را فراموش کرد که در ۲۴ ام ترین خیابان جهان زندگی میکند و ۲۴ ساعت شبانه روز از کسی حرف میزند که دیگر نیست در صورتی که من برای خرید یک ساعت پول کافی همراه نداشتم .
حقیقت را زمانی میتوان شنید که مخاطب با تمام وجود غافلگیر شده باشد
خسرو شکیبایی متولد ۱۳۲۳ تهران بازیگر معروف سینمای ایران درگذشت.

شکیبایی با بازی در نقش کوتاهی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) به سینما آمد و تا سال ۱۳۶۸ در نقشهایی ظاهر شد. از جمله در فیلمهای دزد و نویسنده، ترن و رابطه خوب ظاهر شد. اما از بازی در فیلم هامون (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکیبایی سر زبانها افتاد. او برای بازیش در همین فیلم از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین دریافت کرد و تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت.
خسرو شکیبایی از سال ۱۳۶۸ به بعد، دیگر نتوانست از جلد حمید هامون بیرون بیاید و حمید هامون را در انواع و اقسام لباسها و تیپهای مختلف تکرار کرد. اما تواناییهایش را در چند فیلم به معرض نمایش گذاشت: بازی او در دو فضای کاملاً متفاوت در فیلم کیمیا (احمدرضا درویش، ۱۳۷۳) و بازی متفاوت او در فیلم کاغذ بی خط (ناصر تقوایی، ۱۳۸۰).
خسرو شکیبایی در تلویزیون هم موفق بود. از همان زمان که در نقش سید حسن مدرس بازی کرد و آن مونولوگ طولانی معروفش را اجرا کرد تا بازی در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، تفنگ سر پر و این اواخر هم که مجموعه تلویزیونی در کنار هم را روی آنتن داشت.
او آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه دنیای تصویر برای بازی در فیلم کاغذ بی خط دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به ۲۲ سال از اولین حضورش در سینمای مسعود کیمیایی، بار دیگر و این بار در کنار عزتالله انتظامی در فیلمی از مسعود کیمیایی ایفای نقش کرد: «حکم» (۱۳۸۳)
خسرو شکیبایی علاوه بر هنرنمائی در سینما و تئاتر، برخی از اشعار سهراب سپهری و سید علی صالحی را به صورت دکلمه خوانده بود.
خسرو شکیبایی در ساعت ۹ صبح جمعه ۲۸ تیر ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری سرطان کبد[۳] در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت
ویکیپدیا .
سکوت هر ترانه تا هجای آخر رفتن
وشاید هم نرفتن از پی آوار توخالی مردن
تا تپشهای شقایق گونه احساس
کنار ذهن بیماری پریشان حال در ماندن
وجود عشق را مفروض خواهد کرد
صدای هق هق و شب گریه های دختری محزون
که قلب کوچکش در انزوای مبهم احساس میمیرد
حریم عشق را ترسیم خواهد کرد
همان چشم پلیدی که بکارت را از گلبرگها دزدید
همان حکم کثیفی که به بغض قلب من خندید
همین ها عشق را تفسیر خواهد کرد
در این دنیای دهشت زا در این اقلیم وانفسا
چه ارزان میفروشد, تن شاداب خود را مادر دوران !
همین بی بودگی ها همین بیهودگی ها
کلام عشق را مخدوش خواهد کرد
تمام اشکهای چشم گریان علفها در سحرگاهان
که با بیداری وحشت مصیبت وار میمیرند
همان ترسی که شریان را ز جریان باز خواهد داشت
حریم عشق را ترسیم خواهد کرد
کدام ابر پاره پاره تشنگی روح ترک خورده ات را سیراب خواهد کرد , آسمانی که من می بینم تا افق آبی است, گمان نمی کردم انتظار ابری شدن آسمان اینقدر بی تابم کند .